وقتي توجهمان را روي مشكلات عصبي متمركز ميكنيم، درمييابيم كه فقط تجارب تصادفي فردي باعث پديد آمدن آنها نميشود، بلكه شرايط فرهنگي خاصي كه در آن زندگي ميكنيم نيز مزيد بر علت است. وقتي اهميت فرهنگي عظيم شرايط فرهنگي روي روانپريشيها را درمييابيم، شرايط زيستشناسانه و جسماني كه از سوي فرويد به عنوان ريشۀ اين مشكلات نگريسته ميشد، به پسزمينه ميرود. به اعتقاد نگارندۀ كتاب حاضر معناي نياز عصبي به جلب توجه و احساس گناه عصبي بر مبناي پايهاي مشترك استوار است. وي در كتاب بر نقش تعيينكنندۀ اضطراب در ايجاد گرايشهاي عصبي شخصيت تاكيد ميكند. كتاب حاوي مطالبي در زمينۀ معاني فرهنگي و روانشناسانۀ عصبيتها، اضطراب، ساختار اصلي عصبيتها، نيازهاي اشخاص عصبي، نقش جنسيت در نياز شخص عصبي به محبت، رقابتجويي عصبي، احساس گناه عصبي، فرهنگ و مصيبت و... است.