fiogf49gjkf0d
در سرودههاي شاملو چيزي وجود دارد كه در ديگر شاعران نوپرداز كمتر يافت ميشود و اين همان "آن" غيرقابل بيان شعر اوست كه از وي چهرهاي ممتاز در ميان شاعران همسبك وي ساخته و جذابيتي خاص به او بخشيده است. حقيقت اين است كه شاملو همانند شاعراني نظير خيام، اقبال، نيما و مولوي بيشتر انديشهپرداز است تا شاعر به معناي متداول. زيرا سرودههاي وي به خلاف تعريفي كه خود از شعر دارد و آن را كلامي ميداند كه بدون استعانت منطق بر عاطفه تاثير ميگذارد، كلامي است كه عقل را فقط با استعانت از منطق، بيش از قلب به خود مشغول ميدارد و بر آن تاثير ميگذارد. در كتاب حاضر، شاملو، از چنين منظري نگريسته شده است؛ چشماندازي كه در حوزۀ مابعدالطبيعي جاي دارد و بخش قابل ملاحظهاي از سرودههاي شاملو را تشكيل ميدهد، چنان كه اگر كلمات و مفاهيم مرتبط با مابعدالطبيعه و به طور كلي عالم معنا را از اشعارش حذف كنيم، ديگر چيزي قابل توجه به جاي نخواهد ماند. در اين نوشتار بي آن كه شاملو از اين حيث در دايرۀ اثبات يا نفي قرار گيرد، سعي شده گرايش ذهن ناخودآگاه وي به اين مفاهيم بررسي گردد. بخش دوم كتاب به گفتوگو با نصرت رحماني ـ ديگر چهرۀ صاحب نام در شعر معاصر ـ در خصوص شاملو، شاعران نوپرداز، شعر معاصر فارسي و... اختصاص يافته است. اين مصاحبه در سال 1356 در چند نوبت براي راديو انجام گرفته است.