fiogf49gjkf0d
"عشق احساس خطرناکی است. شاید خطرناکترین احساس آدمی باشد". این حرفی است که کسی به خانم "مارپل" میگوید.خانم مارپل به خاطر قتلی که اتفاق میافتد ناگزیر میشود تا دربارهی این گفته و کسی که این سخنان به او مربوط میشد به تحقیق بپردازد. برای تحقیق دربارهی خطرناکترین احساس آدمی خانم سالخوردهای مانند مارپل باید خطر کند، چرا که دشمن بیرحم ـ که او نیز خطر را میبیند ـ از هیچ اقدامی رویگردان نیست. قاتل میکشد تا هم خود را از خطر برهاند وهم خطرناکترین احساسش را در چند قدمیاش، درکنار خود حفظ کند. اما آیا خانم مارپل ـ این الههی اتتقام و عدالت ـ چنین امکانی را به او میدهد؟