fiogf49gjkf0d
سه مرد، سوار بر كشتي در جهانی پر از آب، از خواب بيدار ميشوند و موجوديت خود را درك ميكنند. آنان افرادي هستند كه سالها بر پهنهي آب سرگردان بوده و از جهان، تصوري گنگ دارند و سرانجام به جزيرهاي ميرسند و در يك باغ سيب، زني سفيدروي را مشاهده ميكنند. سه مرد اصلي داستان به ترتيب با اين زن ملاقات ميكنند تا اين كه آخرين مرد با زن به ميان درختان سيب رفته و از اين جا نسل بشر پا ميگيرد. نويسنده دراين اثر به داستان چگونگي خلقت انسان اشاره ميكند.