fiogf49gjkf0d
"تريستان"، خواهرزادهي "شاهمارك"، در كودكي پدر و مادرش را از دست داده و از 14 سالگي در دربار شاه زندگي ميكند. او با رفتن به جنگ "مورهولت" ـ برادر زن پادشاه ايرلند ـ را كشته و خود نيز بر اثر ضربهاي زهرآگين مجروح ميشود. سپس با قايقي در آب رها ميشود تا اين كه به ايرلند ميرسد. ملكه و دخترش بي آن كه از گذشتهي وي اطلاعي داشته باشند او را درمان ميكنند، پس از چندي تريستان نزد شاه مارك بازميگردد و طي اتفاقاتي به منظور اعلام وفاداري به شاه بار ديگر به سوي ايرلند روان ميگردد تا "ايزوت" ـ خواهرزادهي شاه ـ را براي وي خواستگاري كند. طي ماجراهايي ايزوت به ماهيت او پي ميبرد ولي از كشتنش منصرف ميشود. او و تريستان به اشتباه شربتي را مينوشند كه باعث دلبستگي آندو به يكديگر ميشود. اما اكنون ايزوت به همسري شاه درآمده است. تريستان پس از تبعيد شدن از دربار ازدواج ميكند ولي قادر به فراموش كردن ايزوت نيست. تا اين كه روزي به سختي مجروح ميشود و از همسرش ميخواهد به ايزوت خبر دهد؛ چرا كه او داروي تمام دردها را در اختيار دارد. ولي زن به علت حسادت، ورود ايزوت را خبر نميدهد و تريستان ميميرد و ايزوت نيز در كنار جسد وي جان ميدهد. آن دو در كنار هم دفن ميشوند و بر روي قبر آنها دو درخت رشد ميكند كه درهم تنيدهاند و حتي با قطع كردن، مجددا رشد ميكنند.