fiogf49gjkf0d
"لئا"، دختر جوان، براي دوست خود از كوير و خاطراتي كه از آن دارد سخن ميگويد. او در نه سالگي با خانوادهاش به كوير سفر كرده و گويا در بيابان بيآب و علف به دست عدهاي اسير ميشوند. آنها پس از طي مسافتي، لئا و خواهر و برادر كوچكترش را از ماشين به بيرون پرت كرده و به راه خويش ادامه ميدهند. لئاي كوچك به همراه دو كودك ديگر پريشان و حيران ميمانند، اما پس از سپري شدن زماني، پدر و مادر با اتومبيل بازميگردند، با تظاهر به اين كه هيچ اتفاقي نيفتاده و همهچيز روبهراه است. با وجود همهي اين سختيها، زيباييهاي كوير از چشم دختر كوچك پنهان نمانده و او خاطرهي اين زيباييهاي بكر را هنوز هم با خود همراه دارد. كتاب حاضر مشتمل بر هفت داستان كوتاه با عنوان رسوب، فرياد با حركت آهسته، در مقابل اريكهي خداوند، مكانها، خانه، تنها ديدگاه معتبر، و آسمان كوير، سرزمين ستارگان است.