fiogf49gjkf0d
"مري جين" كه به تازگي با يافتن كار مورد علاقهاش و وجود آرامش در زندگي خانوادگي با طعم خوشبختي آشنا شده، با فوت همسرش ضربهي شديدي ميخورد. او براي تامين زندگي خود و دو فرزندش با مشكل روبهرو شده و به همين علت پيشنهاد مسئوليت يك گروه در اداره را ميپذيرد. پس از مدتي مري جين متوجه كندي و كسالت گروه خويش شده و درمييابد كه بازده كاري آنها بسيار پايين است. روزي او در بازار ماهي، با جوان ماهيفروشي آشنا ميشود كه داراي ديدگاههاي روانشناسي خاصي است و پس از شنيدن مشكل زن، قدم به قدم با او همراه شده و با پيشنهادهاي بكر و جالب، مري جين و گروهش را راهنمايي كرده و به آنها ميآموزد تا نخست مشكلات را شناسايي كرده و سپس در پي حل آن برآيند. در طول يك سال، با برگزاري جلسههاي مختلف سرانجام مري جين و گروهش با همكاري يكديگر آنچه را كه باعث كندي و سستي آنها در كار شده بود يك به يك بررسي كرده و در رفع آن ميكوشند. در پايان سال، آنها به يك بخش فعال تبديل شدهاند و مري جين كه به آرامش خيال دست يافته، به تقاضاي ازدواج دوست روانشناسش پاسخ مثبت ميدهد.