fiogf49gjkf0d
دانشگاه يكي از نهادهاي اصلي مدرنيته و محل تعامل ميان دانش، فرهنگ و جامعه است؛ دانشگاه مدرن وجهي توليدكننده دارد؛ نهادي است كه ميان گفتمانهاي موجود در جامعه به ويژه ميان دانش به منزلهي يك گفتمان آكادميك و ساختارهاي فرهنگي جامعه، وساطت يا نوعي تعامل و تعادل برقرار ميكند. كتاب حاضر از سه حوزه تشكيل شده است: جامعهشناسي دانش، نظريهي اجتماعي مدرنيته، و مباحث مربوط به دانشگاه از عصر روشنگري تا عصر جهاني شدن. نويسنده در كتاب سعي كرده به دانشگاه به منزلهي يكي از نهادهاي اصلي مدرنيته و محل تعامل ميان دانش، فرهنگ و جامعه نگاه كند. در واقع، دانشگاه مدرن به منزلهي توليدكننده و متحولكنندهي دانش به منزلهي علم و نيز به مثابهي فرهنگ تلقي شده است. موضوعات كتاب عبارتاند از: تفاوت ميان دانش به مثابهي علم و دانش به مثابهي فرهنگ، تحول دانشگاه در عصر مدرن، دانشگاه تودهاي، طرح تحولساز در دانشگاهها و براي دانشگاهها، نسبت آموزش و دانش در دانشگاه و... همچنين تاكيد نويسنده بر اين است كه دانشگاه يك محيط فرهنگي است كه نسبت مستقيم با مسالهي هويت برقرار ميكند و تنها "نقش ارتباطي" دانشگاه است كه ميتواند آن را از آفات دور و به ايفاي نقش نزديك كند.