fiogf49gjkf0d
رخدادهاي نيمهي دوم عصر هخامنشيان، فتوحات اسكندر مقدوني و ورود مقدونيها و يونانيان به ايران تا مرگ اسكندر مباحثي است كه در جلد دوم مجموعهي "ايران باستان" مطرح شده است. مطالب كتاب با پادشاهي اردشير اول هخامنشي، مشهور به درازدست آغاز و با مرگ اسكندر در بابل پايان مييابد. تغيير سياست خارجي هخامنشيان به ويژه در ارتباط با شهرهاي يوناني آسياي صغير و شبهجزيرهي يونان از دخالت مستقيم (لشكركشي نظامي) به دخالت غيرمستقيم (پرداخت پول براي ايجاد جنگ داخلي در يونان) از ويژگيهاي برجستهي اين دوره است. سياست پادشاهان هخامنشي در قبال جنگهاي پلوپونز (ميان آتن و اسپارت) و گرايش آنها به جبههاي خاص از جمله حوادث قابل توجه در عصر پادشاهي اردشير اول و داريوش دوم است. همچنين نقش دربار، روند رو به افول سلسله هخامنشي پس از مرگ داريوش، روي كار آمدن پادشاهان ناكارآمد و قدرتگيري بزرگان دربار و حتي زنان هخامنشي، كه به توطئههاي درباري و مرگ چند پادشاه ختم ميشود، روح كلي حاكم بر اين برهه از تاريخ هخامنشيان است كه به نظر ميرسد بيشتر ناشي از توصيف و تحليل منابع يوناني باشد تا واقعيت محض. پيرنيا هم در كتاب خود از اين منابع استفادهي فراوان برده است. افزون بر تاريخ سياسي، بخشي از كتاب نيز، به بررسي جنبههاي تمدني عصر هخامنشي ميپردازد.