fiogf49gjkf0d
دورهاي از تاريخ اروپا مشهور به "رنسانس" كه بيش و كم سدههاي پانزده و شانزده را دربرميگيرد، دورهي دگرگونيهاي بزرگ بود. طرح كلي بخش اعظم جهان امروز ما در اين دوره تثبيت شد. پادشاهيهاي اروپا دولتهاي مقتدري شدند و دگرگونيهاي فراواني در دين، در افكار، و در رفتارها رخ داد. دگرگونيها، در كار هنرمندان بزرگ، به ويژه در ايتاليا، بازتاب يافت، ولي آهستهآهسته رويداد و آبشخورهاي گوناگون داشت. دگرگوني اصلي، كه شالودهي انديشهي رنسانس شد، شناخت تازهاي از انسان به منزلهي "مركز و ملاك همهي كائنات" بود. اين شناخت به طور تدريجي و مستمر در قرن چهاردهم از رهگذر بازيابي ادبيات جهان باستان به كوشش شاعران، فيلسوفان و اومانيستها به دست آمد. نويسندهي كتاب حاضر سعي دارد با معرفي تغييرات و فرهنگ در رنسانس، و مقايسهي آثار پيش از اين دوره با آثار به وجود آمده در رنسانس، برداشت بهتر و صحيحتري از هنر زمان رنسانس به دست آورده و به خواننده عرضه كند.