fiogf49gjkf0d
تلفيق تئوري و تاريخ و مطالعهي ايران از جمله ايران عصر صفوي با رهيافت جامعهشناسي تاريخي يكي از ضرورتهاي پيشاوري تاريخنگاري ايران است. امري كه تاكنون در تاريخنگاري سنتي مغفول مانده است. نويسنده در كتاب حاضر تغييرات اجتماعي ـ اقتصادي در جامعهي ايران از قرن شانزدهم تا قرن هجدهم ميلادي ـ دورهي حكومت صفويان را بررسي كرده است، صفويان سلسلهاي حكومتي را ايجاد كردند كه از مباني قبيلهاي سرچشمه گرفته بود و به تدريج تمام ايران را به تصرف خود درآوردند. آنان حكومت مركزي بسيار نيرومندي تاسيس كردند و تغييرات زيادي را در روابط توليد آغاز نمودند. آنها "تشيع" را به عنوان "مذهب رسمي دولت خود اعلام كردند. با اعلام تشيع به عنوان مذهب رسمي دولت، تشيع كه تا آن زمان ايدئولوژياي بود كه تودههاي مردم به وسيلهي آن طبقهي حاكم را به چالش ميكشيدند. پس از اين رويداد، به نوعي ايدئولوژي بوروكراتيك رسمي مبدل گشت. همچنين شاهان صفوي به تدريج تا آنجا كه توانستند اراضي را به شاه و تمام سلطنت منتقل كردند. اين مسئله نيز تغيير در عرصهي اجتماعي بود. از سوي ديگر در خلال قرن شانزدهم، شاه عملا انحصار كارهاي تجاري عمده را در دست داشت. بنابراين فرايندهاي تاريخي ياد شده و اين واقعيت كه جهان جديد ـ نظام سرمايهداري تقريبا در همان زمان در اروپاي غربي پا به عرصهي ظهور گذاشته است، دليل تدوين اين كتاب دربارهي دگرگوني اجتماعي ـ اقتصادي ايران صفوي است. به عبارت دقيقتر نويسنده در كتاب حاضر كوشيده است تا بر اساس نظريهي شيوهي توليد و با اتكا به ساختار سياسي، ديواني و اقتصادي، علل عدم تكوين شيوهي سرمايهداري در ايران عصر صفوي را تبيين كند.