fiogf49gjkf0d
دو كودك فقير، در شب كريسمس به تماشاي جشن و پايكوبي خانهي همسايهي ثروتمند خويش نشستهاند كه يك "پري" در برابر آنها ظاهر شده و از آندو ميخواهد براي نجات جان دختر بيمارش "پرندهي آبي" را برايش پيدا كرده و به آنجا بياورند. در اين راه عدهي بسياري با دو كودك همراه ميشوند؛ از سگ و گربه گرفته تا نان، آتش، قند و آب. بچهها ابتدا وارد دنياي مردگان شده، پدربزرگ، مادربزرگ، خواهر و برادرهاي درگذشتهي خويش را ديده و با آنها غذا ميخورند. آنها در سفر خويش با مشكلات زيادي روبهرو ميشوند؛ با تاريكي ميجنگند. وارد جنگل شده و اسير دست درختها و حيوانها ميشوند و به سختي نجات مييابند به آينده سفر ميكنند و كودكان منتظر به دنیا آمدن را از نزديك ميبينند. و بالاخره بدون اين كه پرندهي آبي واقعي را بيابند به خانهي خويش بازميگردند. صبح فردا كه از خواب برميخيزند. زن همسايه به ديدن آنها آمده و از نوهاش كه هنوز بيمار است و درخواست كرده تا بچهها پرندهي خويش را به او بدهند صحبت ميكند. بچهها با درخواست نوهي زن همسايه موافقت ميكنند. مدتي بعد زن با نوهاش كه به طور كامل خوب شده و سلامت خويش را بازيافته وارد منزل آنها ميشود. بچهها از شفا يافتن كودك بسيار خوشحال شده و به صحبت با او مشغول ميشوند. اما ناگهان پرنده از يك لحظه غفلت دخترك استفاده كرده و به بيرون فرار ميكند. "پرندهي آبي" نمايشنامهاي فلسفي است كه به شيوهي سمبليسم عرضه شده و در پنج پرده و ده تابلو به رشتهي تحرير درآمده است.