fiogf49gjkf0d
در طول تاريخ، مهمترين انحرافها در عدم دستيابي انسانها به سرچشمهي حقيقت، توسط اشخاصي صورت گرفت كه به نام دين، براي رسيدن به اهداف دنيوي تلاش كردند و از دين تنها به منزلهي ابزار استفاده كردند. آنها با تحريف مباني ديني و اعتقادي، نه تنها زمينهي بياعتمادي به فلسفهي ايمان و آخرت را فراهم كردند. بلكه به علت خطاهاي جبرانناپذيرشان، مسير گمراهي را نيز ايجاد نمودند. در قرون وسطي، كليسا كه خود را عروس مسيح و مادر مومنان ميخواند، فرهنگ مسيحيت را تنها منبع اعتبار آموختههاي ديني ميدانست و با مخالفان خويش به شدت برخورد ميكرد. در اين دوره هرگونه تفسير عقلي اصول دين ممنوع اعلام شد. نگارنده در كتاب حاضر نخست ضمن بيان نتايج جهانبيني مادي و گمراهي بشر از مسير حقيقت دين به بررسي مقطعي قرون وسطي ميپردازد. و سپس نقش كليسا را در دينزدايي و انحراف و تغيير نگرشها بيان ميكند. وي در ادامه و در بخش دوم به دنبال آگاهي دادن به انسانها براي دوري جستن از دلبستگيهاي مادي و لذايذ دنيوي است تا انسانها با يك زندگي جديد و نگرش صحيحتر نسبت به دين آشنا شوند.