fiogf49gjkf0d
رمان به جاي اين كه اثر تخيلي محسوب شود، انعكاسي از واقعيت است، زيرا ماهيت اصلي آن در ارتباط ميان واقعيت و تخيل نهفته است. از اينرو گرايش رمان فارسي (از آغاز پيدايش آن) به رئاليسم، موضوع اصلي اين تحقيق است. بر اين اساس فصل نخست كتاب به بيان تاريخچهي مختصري از قصه، داستان، داستان كوتاه و رمان و چگونگي پيدايش و رشد آنها اختصاص يافته است. در فصل دوم نگارنده، نخست به تنوع و تعدد تعاريف رمان اشاره و بر مسالهي گرايش رمان به واقعگرايي (از آغاز پيدايش) تاكيد ميكند. سپس توجه خويش را به تاريخچهي رمان و زمينههاي اجتماعي، فرهنگي و ادبي پيدايش آن معطوف مينمايد. "اصول و مفاهيم رئاليسم"، "معرفي نويسندگان پيشگام رئاليستي"، "رمان واقعيت"و "واقعگرايي در ساختمان رمان" موضوعات اصلي فصل سوم كتاب هستند. در فصل پاياني كتاب نيز با گزينش سه رمان واقعگرا، عناصر شاخص رئاليستي بودن آنها به بحث گذاشته شده است. در هر بخش، نگارنده به زندگي صاحب اثر و آثار داستانياش، خلاصهي رمان برگزيده و گرايش آن به واقعيت پرداخته و بر شيوهي شخصيتپردازي رئاليستي نويسندگان آنها كه وجه مشترك رئاليسم در همهي آنهاست تاكيد كرده است. همچنين چگونگي نقد شيوهي پرداخت رئاليستي شخصيتها مطمح نظر نويسنده بوده است. اين رمانها عبارتاند از: "چشمهايش/ بزرگعلوي"، "مدير مدرسه/ جلال آل احمد" و "همسايهها/ احمد محمود".