fiogf49gjkf0d
نگارنده در اين كتاب به مقايسهي جهانبيني و انديشههاي متبلور در آثار دو شاعر ايراني (سهراب سپهري) و لبناني (جبران خليل جبران) ميپردازد: يكي اهل كاشان و ديگري اهل بيروت. نويسنده پس از اين مقايسه، سپهري و جبران را داراي يك انديشه و يك افق ديد و در كل همسان ميداند. به زعم وي: "همانسان كه خليل جبران با قلم نو و ذهنيت روشن و نگرهي بسيط و پويايي كه داشت خوني تازه در رگهاي ادبيات عرب جاري كرد، به همان سان، سهراب سپهري نيز در شريان ادب نوي فارسي ايران خوني تازه به جريانانداخت" نويسنده، جبران را سمبل بيداري عرب و سپهري را سمبل بيداري عجم ميداند. به اعتقاد ايشان هرچند راهشان جدا مينمايد ولي هرگز جدا نيستند، بلكه در ادامهي يكديگر قرار دارند. نويسنده هر دو شاعر را طبيعتگرا ميداند. او از كودكي و زادگاه دو شاعر آغاز ميكند و به دنبال شباهتهاست تا به آثار آنها و بيان احساسات و تفكرات آنها ميرسد. اما از تفاوتهاي ميان دو شاعر، گرايش جبران هم به نثر و هم نظم است، بر خلاف سپهري كه تنها به شعر ميپرداخت و اتاق آبي تنها تلاش ناتمام وي براي نثرنويسي به شمار ميرود. به همين دليل جبران را افزون بر شاعر به عنوان يك متفكر نيز ميشناسند، اما سپهري يك شاعر مطلق است. بخشهاي زيادي از كتاب به ذكر اشعار سهراب سپهري و جبران خليل جبران و مقايسهي آنها با يكديگر اختصاص دارد.