fiogf49gjkf0d
آدمها دو نوع هستند: عادي و غيرعادي. آدم غيرعادي يعني كسي كه متفاوت است و در ميزاني بالاتر از آدم عادي قرار ميگيرد. آدمهاي غيرعادي نيز دو نوع هستند: ممتاز و استثنايي. هرچه از انسان عادي به سوي انسان استثنايي پيش ميرويم دايره محدودتر ميشود و انسانها را راحتتر ميتوان شاخص دانست. يك معيار استثنايي بودن را ميتوان تاثيرگذاري شخص در روند زندگي و فراهم آوردن زمينهي تحول جامعه و تاريخ دانست. يكي از استثناهاي تئاتر در تاريخ معاصر بيترديد "آلفرد ژاري" است. زندگي، آثار و دنياي او استثنايي است. چون كمتر انساني چنين زندگي عجيبي داشته است. كمتر هنرمندي در عمري به اين كوتاهي چنين مجموعه آثاري خلق كرده است. كمتر هنرمندي بوده است كه شاعر، رماننويس، نمايشنامهنويس، طراح و همزمان دانشمند بوده باشد. كمتر اثري از يك نمايشنامهنويس همچون "شاه اوبو" اينچنين مورد استقبال واقع شده و توانسته است تحولي چنين عميق در جهان نمايش ايجاد كند. "شاه اوبو" نمايشنامهاي است كه آلفرد ژاري آن را خلق كرد و به عنوان پيشگام جنبشهاي ابزورد، دادا و سورئاليستي شناخته ميشود. "اوبو" آدمي معمولي است؛ چاق، احمق، طماع، بزدل و شيطانصفت. نمايشنامه از افسانههاي مدرسهاي دربارهي زندگي تخيلي معلم منفوري ريشه ميگيرد كه بر اساس افسانه، از يك طرف بردهاي در يك كشتي تركي، از طرف ديگر يخزدهاي در كوههاي يخي نروژ، و از سوي ديگر پادشاه لهستان بوده است. اين شخصيت از "مكبث" شكسپير نيز نشانههايي دارد. اوبو مثل مكبث، به وسوسهي همسرش، شاهي را ميكشد، تخت او را غصب ميكند و به نوبهي خود از پسران مرد مرده، شكست ميخورد و كشته ميشود. آنچه باعث شد شاه اوبو چون بمب منفجر شود شرايط اجتماعي پايان قرن نوزدهم بود و ژاري در آن قوانين و اخلاقيات اشرافي و بورژوازي را به هم زده و انديشه و نظريههاي مردمي را مطرح كرده است.