fiogf49gjkf0d
"ورخافنسكي"، رهبر حقيقي توطئهي انقلابي، نسبت به "استاور وگين" احساس نوعي محبت شيطاني ميكند. ورخافنسكي فردي است كه مانند شيطان واقعي، قدرت مافوق طبيعي دارد؛ شيطانصفت است، از آنرو كه به هر نوع زيبايي و جوانمردي كينه ميورزد. با اين همه قدرت در دست او و وابسته به وسايلي درخور تملك اوست. او بدون زحمت زياد، افراد سازمان را قانع كرده است كه گروه آنها فقط جزيي از يك سازمان بزرگ انقلابي است و خود او با بالاترين شخصيتهاي كميتهي رهبري رابطه دارد. اما راز قدرتش عمدتا در اين است كه همهي افراد گروه توطئه را نسبت به يكديگر مظنون ساخته است. اين گروه نيهليست، همگي در برابر شخصيتهايي چون استاوروگنين و به خصوص ورخافنسكي خاضع و مقهورند؛ برخي مانند "ويرگينسكي" سستعنصر و مرددند؛ برخي تفالههاي جامعهاند مانند سروان "لبيادكين"، مرد بدمستي كه براي پخش اعلاميهها به كارش گرفتهاند، اما ممكن است كه خائن هم از آب درآيد؛ برخي مانند "ليپوتين"، مزدور و رياكارند، فردي كه در عين ترساندن افراد خانوادهاش از عذاب جهنم در اجتماع به تبليغ بيديني ميپردازند. "شيگالف"، عضو ديگر اين گروه است كه معتقد است مردم جهان به دو گروه نابرابر تقسيم ميشوند: يك دهم انسانها از آزادي مطلق بهرهمند هستند و بر نه دهم ديگر، قدرت بينهايتي اعمال ميكنند. گروه اخير بايد با اطاعت كوركورانه، به پاكي و معصوميت آغازين بشر دست يابند. اين گروه نيهليست، پس از اين كه به تحريك ورخافنسكي به چند عمل خشونتآميز دست ميزنند، خود را ميبازند و در انتظار عواقب محتمل اعمال خود به سر ميبرند. آنگاه ورخافنسكي به آنها ميگويد كه يكي از ميان آنها به نام شاتوف ميخواهد همهي گروه را لو بدهد. سپس ورخافنسكي شاتوف را به قتل رسانده و به محض ارتكاب اين جنايت، ديوانگي بر يكي از جنايتكاران با نام "ليامشين" چيره ميشود و او خواه به انگيزهي انسانيت و خواه بر اثر ضعف روحي ميخواهد همهچيز را براي پليس اعتراف كند. اما ورخافنسكي براي دفع سوء ظن، يكي از افراد گروه با نام "كيريلوف" را برآن ميدارد تا مسئوليت تمام حوادث را برعهده گيرد. سرانجام نيز رمان با خودكشي كيريلوف به پايان ميرسد. در واقع انتحار او، براي اين است كه ديگر انسانها را با آزادي كامل آشنا سازد. گفتني است "داستايفسكي"، در اين رمان، كمتر تصويري از مردان انقلابي به دست ميدهد، بلكه عمدتا در اعماق خصوصيات نژاد روس و روح انسان، غوطهور ميشود. اين كتاب، تراژدي كلي و ابدي مردمان بيخداست.