fiogf49gjkf0d
گاهي انسانها در زندگي با رويدادهاي غير منظرهاي مواجه ميشوند كه نياز به تغيير را در خود احساس ميكنند. اين رويدادها شكافي را ميان آنچه در انتظار داشتيم و آنچه در واقعيت به آن رسيديم ايجاد ميكنند. در واقع آنچه باعث نگراني ما در اين رويدادها ميشود اين است كه خود را در جايگاه و موقعيتي ناآشنا ميبينيم و نميتوانيم بين حقيقت و انتظار خود رابطهاي برقرار كنيم. نويسنده در اين كتاب با طرح سوال "چگونه كارم به اينجا كشيد" دربارهي تشخيص و درك اين گذرگاهها، نقطههاي عطف و تقاطع مهم مسير زندگي صحبت ميكند، و راهحلهايي را براي اجتناب از گرفتار شدن در مكانها و مراحلي كه موقتي هستند عرضه ميكند. وي مثالها و داستانهايي را دربارهي اين مشكلها، براي هدفمندتر كردن زندگي و استفاده از موقعيتهاي ناخواسته به منزلهي سكوي پرشي براي زندگي و تولدي دوباره عرضه ميكند و راه بازگشت به شور و احساس و استفادهي مفيد از تمام تجربههاي خوب و بد را به خواننده نشان ميدهد.