fiogf49gjkf0d
مسيحيت را دين ترحم مينامند. ترحم در تضاد با تحريکهاي قدرت، بخشي ا ست که نيروي احساس زندگي را ميافزايد، يعني افسردگي ميآورد. با هر ترحمي نيرويي از دست ميرود. نگارنده اشاره ميکند که اخلاق و دين درمسيحيت هيچ وجه مشترکي با واقعيت ندارد، يکسره دلايلي کاملا ذهني و تاثيرات ذهني (گناه، رستگاري، رحمت، جزا و بخشش گناه) است و برآيندي است بين ماهيتهاي ذهني (خدا، ارواح، جانها)، علوم طبيعي ذهني، روان شناسي ذهني و حکمت الهي ذهني. با اين مقدمه، نويسندهي کتاب که آفرينندهي آثاري مهم و انديشههاي وي داراي تفسيرهاي گوناگوني است و هم چنين موضوع آثار وي نقد اخلاق است و چندين اثر دراين زمينه عرضه کرده است، نوشتار حاضر را با هدف نقد مسيحيت و عرضهي تعريفي صحيح از اصول مسيحيت تدوين کرده است. کتاب داراي شرح مفصلي دربارهي فريدريش ويلهلم نيچه است. سپس متن کتاب ذکر شده، پيش گفتار مترجم و پايان بخش کتاب «نيچه در آيينه انديشهي ايرانيان» است .