در سال 1904 امپراتور روسيه و همسرش بعد از چند دختر صاحب پسري شدند كه از بيماري هموفيلي رنج ميبرد و پزشكان از درمانش عاجز بودند. در اين ميان دهقان بيسوادي به نام "راسپوتين" كه در جواني به فرقهي خليستي ـ از مذاهب انشعابيافته از كليساي ارتدوكس روسيه ـ پيوسته بود و داراي نيروي مخصوصي چون هيپنوتيزم بود و روستاييان را شفا ميداد توانست وضعيت وليعهد بيمار را بهبود بخشد، از اينرو امپراتور و ملكه او را معتمدترين مشاور دربار ساختند تا جايي كه تعدادي از بستگان امپراتور اقدام به قتل وي كردند؛ پرنسي به نام "يوسپف" با كمك ديگر بزرگان از جمله پرنس دميتري و چند نفر ديگر راسپوتين را به قتل رساندند. پس از پيگيري ماجراي قتل راسپوتين قاتلان شناخته شدند و يوسپف تبعيد شد. بعدها يوسپف دوران تبعيدش را در پاريس گذراند و با تمام شدن پولش مجبور شد تمام عتيقههاي خود را بفروشد.