مشكل رواني انسان متجدد امروزي، مسالهاي است كه تجددش آن را پيچيدهتر و حل ناشدنيتر ميكند. انسان متجدد، انساني است كه تازه ظهور كرده و مشكلاتش هم تازه است. به اين ترتيب مشكل رواني انسان مدرن حتي در بهترين شرايط عبارت است از مسائلي كه شايد به كلي متفاوت از تفكر گذشته باشد. موجوديت انسان مدرن نيازمند بالاترين درجه از خود آگاهي است، يك خود آگاه پرتوان و بينهايت گسترده، با حداقل ناخودآگاه. پس انسان امروزي، انسان مدرن نيست. تنها انساني مدرن است كه داراي عميقترين خودآگاه موجود باشد. انسان امروزي مشكلات رواني خاص خود را دارد، و پيچيدگي زندگي امروزي او را سخت به خود مشغول ساخته است. در اين ميان عدهاي به عنوان انسان مدرن در عصر حاضر زندگي ميكنند، چون خودآگاهشان به روز شده است، با خود آگاه عميق انسان مدرن معرفي ميشود. براين اساس نگارنده در كتاب حاضر طي شش بخش به كندوكار دربارهي مشكلات رواني انسان مدرن پرداخته است. اين كاوش را با بحث دربارهي ساختار روح، روح و زمين، روح و زندگي آغاز نموده و در بخش چهارم به روانشناسي تحليلي و جهان بيني اشاره كرده است. در بخش پنجم به بحث دربارهي انسان عصر باستاني پرداخته و در بخش پاياني مشكل رواني انسان مدرن را بررسي كرده است. نگارنده سعي كرده تا بتواند تفكيكي بين انسانهايي كه در جامعهي امروزي زندگي ميكنند و انسان مدرن قابل شود