انديشهي تاريخنگاري عصر صفوي مرحلهاي مهم از حيات فرهنگي مردم ايران را منعكس ميسازد. در مدتي حدود دويست و سي سال از عمر اين سلسله نزديك به چهل اثر با هدف نگارش تاريخ پديد آمد، كه بيانگر تفكر مورخان دربارهي چيستي تاريخ، روند آن و فلسفهي تاريخ است. نگارنده در پژوهش حاضر ميكوشد تا گفتمانهاي غالب و مسلط تاريخنگاري عصر صفوي را بررسي كند و به طور نسبي مقايسهاي ميان انديشهي تاريخنگاري ايران عصر صفوي با كشورهاي همسايهي خود انجام دهد. مطالب كتاب در سه فصل گنجانده شده است. فصل اول به بررسي روش تحقيق، منابع و مباني نظري تحقيق اختصاص دارد. در اين فصل منابع تاريخنگاري عصر صفوي و قبل از آن بررسي ميشود و در بحث نظري، ديدگاه هرمنوتيكي و همچنين عوامل و عناصر تاريخنگاري و شرايط موثر در آن مطرح ميگردد، فصل دوم نگاهي به تاريخنگاري ايران بعد از اسلام تا ظهور صفويان است. در فصل سوم، كه فصل اصلي كتاب است، زمينههاي عمومي تاريخنگاري عصر صفوي همچون ويژگيهاي سياسي، فكري، اجتماعي ـ اقتصادي و تاثير و انعكاس آنها در تاريخنگاري اين دوره بررسي ميشود. همچنين به ديدگاه مورخان اين عصر و سبك و قالب كار آنها اشاره ميشود. از انواع تاريخنگاري عصر صفوي ميتوان به تاريخنگاري عمومي، تاريخنگاري سلسلهاي يا دودماني و تاريخنگاري سلطاني اشاره كرد. تاثير عرفان و تصوف، انديشهي تقديرگرايي و مشيت الهي، انديشهي ديني، سياسي، معرفت، حكمت و فلسفهي تاريخ در تاريخنگاري عصر صفوي از ديگر مطالب كتاب محسوب ميشود.