شخصيت اصلي داستان حاضر دختري است روستايي و يتيم با نام "نانون" كه در نهايت فقر، رشد كرده و پس از مرگ پدر و مادر نزد دايياش زندگي ميكند. نانون در زمان انقلاب كبير فرانسه با پسري از خانوادهاي اشرافي كه كشيك بوده آشنا ميشود. اما همدستي پدر پسر با دشمنان فرانسه در اين جنگ باعث بدبيني انقلابيون نسبت به اين پسر ميشود، نانون براي نجات پسر بسيار تلاش ميكند، از جمله آن كه او را به شركت در جنگ فرانسه تشويق ميكند. پسر نيز به تشويق نانون در جنگ شركت كرده و در اين راه يك دستش را از دست ميدهد. پس از پايان يافتن جنگ، تمام داراييهاي پدر به پسر رسيده و نانون به همسري وي كه اكنون فردي اشرافزاده است درميآيد.