فرهنگ ايراني در شمار اندك فرهنگهايي است كه اگرچه بارها مورد يورش اقوام مختلف قرار گرفته است، از ميان نرفت، بلكه با فرهنگ قوم غالب درهم آميخته، آن را تعالي بخشيد و خود نيز در قالبي نو به جا مانده است. اين كتاب مجموعهاي است از گفتارهايي در برخي زمينههاي ادب و فرهنگ ايراني پيش از اسلام و بازتاب آن در روزگار اسلامي. كتاب جداي از پيشگفتار به سه بخش اصلي تقسيم ميشود كه عبارتاند از: ريشهشناسيها، متون پهلوي وپازند، ماندگاري باورها. خوانندگان متون كهن فارسي، گاهي به واژگان يا تركيباتي برميخورند كه نامانوس و فراموش شدهاند. باز جست معنا و درك مفهوم چنين واژگاني دشوار و حتي در مواردي ناممكن است. در آثار مربوط به حوزهي فرهنگي ماوراءالنهر نمونههاي فراواني از چنين واژگاني را ميتوان يافت. نويسنده از جملهي اين واژگان، "جاكول" را برگزيده و به معني و ريشهيابي آن ميپردازد. وي همچنين ميكوشد "درد سخن" و "گرگ خشن" را در شعر حافظ و خاقاني ريشهيابي و معنا كند. افزون بر اين او در بخش دوم با آوردن نمونههايي از متون كهن و تفسير آنها آرا و عقايد مختلف ديني زمان نويسندهي متن را بررسي ميكند. امروزه در ايران اسلامي به مناسبتهاي مختلف مراسمي برگزار ميشود. مراسمي كه نسل اندر نسل و پيوسته برپا ميشوند بدون آن كه فلسفهاي كه در پس پشت هريك نهفته است مورد توجه برگزاركنندگان قرار گيرد. اين آيينها نيز چونان ساير امور در طي قرون متمادي كاركرد اصلي خود را از دست دادهاند و تنها به نوعي رسم مبدل گرديدهاند. در حقيقت، هستهي اصلي رفتارها فراموش شده و پوستهاي از آن به جا مانده است. در بخش سوم بدون اشاره به چگونگي و چرايي انتقال و ماندگاري شماري از آيينها در دوران اسلامي تمدن ايراني، از نقشمايههاي اصلي آنها به اختصار سخن رفته است.