"زبان حال، نمايش حالت يا صفتي دروني است و لذا هر بينندهاي ميتواند با ديدن اين نمايش پي به خود آن حالت يا صفت برد. ولي همهي صفات در موجودات گوناگون داراي نمايش بيروني نيست و تشخيص آن صفات از ظواهر موجودات براي هركس مقدور نيست. در اينجاست كه بعضي مدعي شدهاند كه ميتوانند اين صفات يا حالات را با قوهاي دروني به نام گوش دل يا گوش هوش بشنوند. مثال مشهور اين معني، كشف و كراماتي است كه به اولياءالله نسبت ميدهند. زبان حال به يك معناي ديگر نيز به كار رفته و آن شرح و بياني است كه شخصي ممكن است از صفات يا حالات موجودي بكند، بدون اين كه مدعي كشف و كرامات باشد. آن شرح و بيان در واقع، به عبارت درآوردن حال يا كيفيت آن موجودات (خواه انسان باشد يا حيوان يا نبات و يا جماد)". كتاب حاضر در سه بخش و 34 باب با موضوع "زبان حال در ادبيات كلاسيك و معاصر نگاشته شده و اين مباحث را شامل ميشود: نگاهي بر آثار زبان حالي در زبانهاي غير فارسي، معرفي پارهاي از آثار زبان حالي در ادبيات ايران پيش از اسلام، بررسي آثار شعراي پارسيگو از رودكي تا عمرخيام (نخستين شاعري كه تعبير زبان حال را در شعر فارسي به كار برده)، سپس بررسي آثار سنايي تا نظامي در اين خصوص، آرا و سخنان ابوحامد محمد غزالي در خصوص زبان حال، بررسي آثار فارسي صوفيان ايراني دربارهي زبان حال، ارزيابي آثار عطار، شيخ اشراق، فخرالدين عراقي، مولوي، سعدي، علاءالدوله سمناني، نيز ديدگاه ابن عربي دربارهي زبان حال، بررسي مناظرههاي ادبي كه به زبانهاي حال بازگو شده است، و سرانجام معرفي داستانهايي كه شخصيتهاي آنها عاشق و معشوقهاي زبان حالياند، مانند داستانهاي شمع و پروانه، گل و بلبل، حسن و عشق.