اين كتاب به بررسي اصالت و نوگرايي در فقه اسلامي اهل سنت اختصاص دارد. در فصل اول كتاب ويژگيهاي فقه اسلامي برشمرده شده كه از آن جمله است: زباني بودن، روح و انگيزهي ديني داشتن، انساني بودن، اخلاقي بودن، و علمي بودن. در فصل دوم نخست به معناي اصالت و نوگرايي اشاره شده و در ادامه نشانههاي تجديد و نوسازي مطلوب براي فقه اسلامي بررسي شده است. در فصل سوم به اهميت بررسي مذاهب به منظور شناخت گستردگي حوزههاي فقه اسلامي و سعهي صدر آن براي اجتهادات مختلف اشاره گرديده است. در ادامه به بحث پيوند ميان فقه و حديث و عنايت و توجه به فقه صحابه و تابعين و در بخش بعدي به مقايسه و تطبيق ميان فقه اسلامي و قانون پرداخته شده است. در بخش پنجم به اموري اشاره گرديده كه رعايت آنها هنگام اجتهاد، واجب و ضروري است. در پايان نيز نخست گسترش حركت قانونگذاري و عوامل آن بررسي شده و در ادامه به شبهاتي در باب فقه اسلامي پرداخته شده است. به زعم نگارنده، همانا نوسازياي كه امروزه فقه اسلامي بدان نيازمند است، راهها و روشها و نمودهاي گوناگوني دارد كه برخي از آنها مربوط به ساختار و شكل و برخي مربوط به مضمون و محتواي فقه است. به اين معنا كه احكام جزئي فقه و فروغ و مسائل پراكندهي آن در ابواب مختلف كتابهاي فقهي، به صورت "نظريات كلي و عمومي" درآيد؛ به طوري كه اين نظريات، اصول كلياي باشند كه فروع و شاخههايش از آن بيرون آيد و جزئيات متعدد و تطبيقات متنوع از آن منشعب شود.