در اين كتاب، نحوهي وابستگي رژيم پهلوي دوم به آمريكا و تاثير اين وابستگي در سقوط رژيم بررسي گرديده است. به تصريح كتاب، روابط ايران و آمريكا در دورهي پهلوي دوم نمونهي آشكار و وابستگي همهجانبهي يك كشور به قدرت برتر خارجي است. موقعيت ژئوپليتيكي ايران، منابع سرشار نفت و گاز و ساير منابع ارزشمند، توجه سياستگذاران كاخ سفيد را به اين منطقه جلب كرده بود؛ به طوري كه در دوران طولاني حكومت پهلوي دوم، سيل كمكهاي مادي و فرهنگي آمريكا به رژيم، آن را "ژاندارم" منطقه ساخت. سي و هفت سال دوستي ايران و ايالات متحدهي آمريكا در عصر پهلوي دوم و موقعيت ممتاز ايران موجب گرديد سيل كمكهاي مادي و فرهنگي آمريكا به سوي ايران سرازير شود و ايران نيز به ژاندارم منطقهاي آمريكا مبدل گردد. حضور آمريكاييها دركنار مرزهاي جنوبي اتحاد جماهير شوروي، حمايت ايران از اسرائيل در منازعات اعراب و حضور آزادانهي مستشاران آمريكايي در ايران، از ديگر دستآوردهاي آمريكا از رابطه با ايران بوده است. كودتاي سال 1332 آمريكا و بازگشت شاه به سلطنت، موجب گرديد نقطهي تعادل در ترازوي روابط ايران و آمريكا به طور آشكار به سود آمريكا باشد. اين روابط در سالهاي پاياني حكايتي از روابط يك ژاندارم و يك ژنرال است كه ايران را به يك دولت وابسته و نوكر تمامعيار مبدل كرد.