در نوشتار حاضر مطالبي در خصوص نگراني ناشي از سفر، نيز فلسفهي سفر فراهم آمده است. از جمله فوايدي كه براي سفر كردن در كتاب از آنها ياد شده عبارت است از: وفق دادن انتظارات خود با ديگران، ارضاي حس كنجكاوي، لذت بردن از زيباييها، توجه بر جزئيات، درك محدوديتهاي خود از طريق مشاهدهي مكانهاي متعالي، آشنايي با مناظر غريب، و ميل به سرگرداني، در بخشي از كتاب با عنوان "در باب تعالي" تصريح گرديده است: "ما در دست نيروهايي كه اقيانوسها را به وجود آوردهاند و كوهها را تراشيدهاند، بازيچهاي بيش نيستيم. مكانهاي متعالي با ظرافت ما را به سوي درك محدوديتهايي سوق ميدهند كه در حالت عادي ممكن است با خشم و هيجان با آنها برخورد كنيم. اين تنها طبيعت نيست كه ما را به چالش ميطلبد. زندگي بشر هم همان اندازه مقهوركننده است و ليكن چه بسا فضاهاي عظيم طبيعت است كه به بهترين و متينترين وجه چيزهايي را كه فراتر از قدرت ما هستند به ما يادآوري ميكنند. اگر در اين مكانها وقت بگذرانيم، چه بسا با احترام به ما كمك كنند تا حوادث غير قابل دركي كه زندگي را بر ما حرام كردهاند و بيترديد ما را به خاك تبديل ميكنند بپذيريم".