در اين داستان، "خوخو"، ناخداي كشتي "اوليس"، پسر يازدهسالهاي است كه عاشق دريا و سفرهاي درياييست. او با كشتياش به همهي درياها سفر ميكند و از همهي نبردهاي دريايي پيروز و سربلند بيرون ميآيد. آشنايي خوخو با "مسافر قاچاق"، براي اولينبار طعم رفاقت و دوستي را به او ميچشاند. اما آيا اعتماد كردن خوخو به آدمي كه در تمام عمر حتي يك كار خوب انجام نداده كار درست و عاقلانهاي است؟...