كتاب حاضر متن سه سخنراني از "ژان پل سارتر "فيلسوف فرانسوي است كه در سال 1965در توكيو و كيوتو ايراد شده است" .سارتر "در اين سخنرانيها تعريفي از خيانت روشنفكران به دست ميدهد كه تقريبا با نظرات "ژولين بندا "( 1867ـ 1956) نزديك است .اين خيانت ممكن است مربوط به" :كليت جهاني و ارزشهاي جاودانه از قبيل :حق و عدالت و آزادي ...ولو به خاطر دفاع از نظم و قانون يا ميهن باشد يا سازشكاري مصلحت انديشانه، در هر حالت خيانت به آن كليت جاودانه است" ."سارتر "در اين سخنرانيها دارندگان تحصيلات عالي در رشتههاي مختلف را كارشناسان دانش علمي ميماند كه اكثريت قريب به اتفاق آنها فرزندان طبقه متوسط (بورژوازي) هستند .البته روشنفكران نيز از ميان اين كارشناسان برميخيزند، اما چگونه؟ ساتر پاسخ ميدهد" :بايد بگويم دانشمنداني كه روي شكافتن اتم براي تكميل سلاحهاي جنگ اتمي كار ميكنند روشنفكر خوانده نميشوند .آنها دانشمند هستند !فقط همين .اما اگر همين دانشمندان بر اثر وحشت از قدرت تخريبي سلاحهايي كه امكان ساختشان را فراهم ميكنند، گرد هم آيند و براي برحذر داشتن افكار عمومي از استعمال بمب اتمي بيانيهاي را امضاء كنندء روشنفكر به شمار ميآيند ...خلاصه مشخصه روشنفكر اين است كه از جانب هيچ كس رسالتي ندارد و وضع اجتماعي خود را از هيچ مقامي نگرفته است .في حد ذاته ـ برخلاف پزشكان و آموزگاران كه قدرت حاكم با تصميم قبلي، آنها را به عنوان ماموران خويش ايجاد كرده ـ محصول هيچ تصميم قبلي نيست، بلكه ثمره عجيب الخلقه جوامع غولآسا است .هيچ كس او را نميخواهد و هيچ كس او را به رسميت نميشناسد (نه دولت، نه برگزيدگان قدرت حاكم، نه گروههاي فشار نه سازمانهاي طبقات استثمار شده و نه تودهها) ." علاوه بر متن سه سخنراني سارتر، "مقدمهاي كوتاه از مترجم"، "مقالهاي با عنوان روشنفكر و جامعه از فرانسوا شاتله"، "مقالهاي با عنوان ارزشهاي روشنفكري از مصطفي رحيمي "و "متن نامهاي از اميل زولا "(رماننويس مشهور فرانسوي) براي رياست جمهوري وقت فرانسه با عنوان "من متهم ميكنم"، به چاپ رسيده است .