اين داستان دربارهي مردي است ژاپني كه براي انجام ماموريت كاري به ايران آمده و صندوقچهاي به همراه دارد كه از پدربزرگش ـ كه او نيز سالها پيش به ايران آمده ـ به ارث برده است. پدربزرگ پيشتر به او گفته كه اين صندوقچه همراه با سه صندوقچهي مشابه كه در ايران نزد سه تن ديگر حفظ ميشود، اگر در جاي خاصي در ارگ بم كنار هم قرار گيرند موجب گشوده شدن دري ميشوند كه به گنجي ارزشمند و باستاني، اما نفرين شده راه دارد. مرد ژاپني سرانجام پس از سفر كردن به مناطق مختلف ايران، با پشتسر گذاشتن ماجراهايي، سه صندوقچهي ديگر و صاحبان آنها را مييابد. آنها براي يافتن گنج به ارگ بم وارد ميشوند و چهار صندوق را در محل خاص قرار ميدهند، اما....