نوشتار حاضر تلخيصي است از نيمهي دوم پاياننامهي كارشناسي ارشد نگارنده كه با موضوع "نظري منشها: كاربرد نظريهي سيستمهاي پيچيده در تحليل تغييرات فرهنگي" در سال 1381 در دانشكدهي علوم اجتماعي دانشگاه تهران عرضه گرديده است. بر اين اساس اين پژوهشن مباني زيستشناختي خنده را تا كاركردهاي معناشناسانه و جامعهشناسانهاش دربرميگيرد. به تصريح نگارنده: "جوك منشي ويژه است. با نگاهي به متون باستاني و نوشتارهاي كلاسيك غير جدي ـ براي مثال نوشتهي عبيد زاكاني ـ ميتوان به پايداري خيرهكنندهشان در مسير زمان پيبرد. جوكها را بايد منشهايي دانست كه به دليل پيوند با رفتاري بسيار ريشهدار و بسيار فراگير ـ يعني خنده ـ امكان گذر از مرزهاي محدودكنندهي زماني و مكاني را به دست آورده است. كوتاه سخن آن كه جوك منشي است كه برخنده سوار است".