اين كتاب، نوعي دفتر خاطرات و روايت داستاني است كه در قالب نامه تدوين شده است. "سوزانا تامارو" در اين اثر با روش گفت و گو، و به گونهاي خيالي از طريق دوستي آفريقايي به نام "ماتيلدا" ـ كه گيرندهي چهل و نه نامه است ـ ارتباط برقرار ميكند. نامهها با عنوان فصل پاييز آغاز ميشود و آنگاه سه فصل ديگر (زمستان، بهار و تابستان) را دربرميگيرد. سير روزها و فصلها و خاطرات آن در دشت "اومبريا" ميگذرد و نوشتهها سرشار از نمادها و نشانهها ميشود. ماحصل نامهها "راهي براي فراگيري رشد و پرورش نشاط، تعادل روحي، عشق بدون گريز از خستگي، درد، مسئوليت و انجام يك طرح شخصي و در عين حال عمومي است". براي نمونه در فصل آغازين كتاب ميخوانيم: ديگر پاييز فرا رسيده است. انگور تاكستانها تقريبا رسيده است و صبح وقتي پنجرهها را باز ميكنم فقط مه است كه با هالهي سپيد و غليظش بر همهچيز سايه افكنده و هر صدايي را خاموش ميكند. پاييز را بيش از هر فصل ديگري دوست دارم. رنگ و بويش را دوست دارم و اين كه موجب ميشود به داخل خانه برگرديم و در خود فرورويم.... دوستي يكي از زيباترين احساسات زندگي است. به ما احساس بينيازي، شور و هيجان و همياري ميبخشد و تا بخواهي بيغل و غش است. در لحظهاي همديگر را ميبينيم، يكديگر را انتخاب ميكنيم و رابطهاي صميمي ميانمان برقرار ميشود، ميتوان در كنار يكديگر گام برداشت و رشد كرد...".