كتاب حاضر به معرفي "كته كلويتس" (1867-1945 م) ـ گرافيست برجستهي آلماني ـ نيز بررسي طرحها و آثار هنري وي اختصاص دارد. در كتاب عنوان شده است: "نام كته كلويتس به عنوان يك هنرمند مردمي با تصوير پرتوان زن آزاده و مادر مبارزي كه با ذهني بيدار، بيعدالتيهاي اجتماع را محكوم ميكند درآميخته است ... او هميشه با خود و روزگار خود روراست بود. ميخواست هنري هدفمند بيافريند و آن چه ميآفريد ناظر و شارح روزگاري باشد كه در آن ميزيست. آموخته بود كه هنرمند چشم و زبان مردم است. طرحهاي به اصطلاح سر و زبانداري كه ميكشيد، تصوير تلخ و سياه زندگي پيرامون او بود و با آن حديث دردناك نسل خود را ميگفت ... يكي از ويژگيهاي هنر كته كلويتس آن است كه مبتني بر احساسات اوست، اما از هرگونه احساساتيگري و مبالغه مبراست. واقعيتي كه او به تصوير ميكشيد، خود آن قدر دردناك بود كه نيازي به مبالغه نداشت ... كته كلويتس با آن كه از ديدگاه اجتماعي، زني بسيار راديكال بود، اما آن كه پاي هنر به ميان ميآمد، اندكي بسيار محافظهكار به نظر ميرسيد. همواره به سنت طراحي وفادار بود و ميدانست كه ديني از نقاشان متقدم برعهده دارد. هرگز نميخواست جانب احتياط را فروگذارد، در يك چارچوب آكادميك كار ميكرد و از نور و سايه به همان شيوه و روشي بهره ميگرفت كه استادان گذشته از جمله رامبراند بهره گرفته بودند. تنها تفاوت كار آن بود كه كلويتس با احساستر و هيجانزدهتر از پيشينيان طراحي ميكرد و طرحهايش از منطق و آراستگي متداول بهرهاي نداشت. آثار كلويتس تصويري ناب از صداي رساي زن است ... بسياري از طرحتهاي كته كلويتس، كشف و شهودي جسورانه و توانمندانه در قلمروي هنرهاي تجسمي است و از آن جا كه هميشه به كاركرد اجتماعي و بنابر اقتضا و ايجاب، شكل و شيوهي كارش را تغيير ميداد تا بتواند به رابطهي مستدل و پذيرفتني ميان قالب و محتوا دست يابد. از اين ديدگاه ميتوان هنر كته كلويتس را به سه بخش كاملا جدا تفكيك كرد. در آغاز كه بايد آن را دوران كارهاي "انقلابي" ناميد، به تبعيت از احساسات و نگرشهاي خود به مضمونهاي برگرفته از تاريخ و ادبيات انقلاب كارگران ميپرداخت و ميخواست هر طرحاش ناظر و شارح مبارزه با نامردميها باشد. در دوران بعدي هنرش، هنگامي كه قرن جديد با خود مضمونهاي تازه آورد، كلويتس هم بيدرنگ به زمان معاصر خود پيوست و به كشيدن تصويرهاي ذهني از زندگي دشوار و اندوهبار طبقات فرودست جامعه و مضمونهاي كليتر "جنگ" و "مرگ" روي آورد. در ميانهي اين دو بخش، طرحهايي قرار ميگيرند كه در آنها احوال انفسي و آفاقي خود را به تصوير كشيده است. مجموعهي طرحهاي كلويتس، با تمام تفاوتها، از چند ويژگي مشترك برخوردارند: در بيزماني مطلق طراحي شدهاند و ماهيتي عام دارند".