در کتاب حاضر, نخست اصول انديشهی "ابن عربی" (560 ـ 638 ق) در سه بخش "هستیشناسی و خداشناسی عرفانی", "جهانشناسی و نظريهی عرفانی پيدايش جهان" و "انسانشناسی عرفانی" تبيين گرديده است. سپس طريقت خيال در سر وجودشناسانه ـ در قوس نزول از جانب حضرت حق ـ و سير معرفت شناسانه, در قوس صعود با رجعت به سمت حضرت حق, ترسيم و مبانی و لوازم اين نزول و صعود بررسی شده است. و در ادامه نيز به اجمال برخی نکات در انديشهی ابن عربی به نقد گذاشته شده است. بنابر آن چه در کتاب آمده ابن عربی معتقد است در انسان نيروی ادراک کنندهی ديگری غير از عقل و احکام آن يافت می شود. عرصهتی فعاليت اين نيرو, پهنهی "خيال" است که در اين عالم جمع ميان اضداد پديدار میشود زيرا نزد حس و عقل جمع ميان دو ضد ممتنع است اما نزد "خيال" چنين امری ممتنع نيست. چيرگی اسم قوی و قوت خدا, جز در آفرينش نيروی تخيل و عالم خيال آشکار نمیشود اين عالم نزديکترين دلالت به حق است, زيرا حضرت حق اول است و آخر ظاهر است و باطن. ابن عربی می گويد: عارف بايد جامع ميان اضداد باشد يعنی هنگامی که در حال "قبض" است هم زمان در "بسط" باشد و برعکس. عارف جز از راه جمع کردن ميان دو ضد, شناخته نمیشود. ابن عربی معتقد است خيال منزل الفت جامع ميان حق و خلق و همان صورتی است که انسان بر آن آفريده شده است و اين آگاهی نيرومندترين آگاهیای است که به وسيلهی آن وحدانيت دانسته میشود و واحديت را در کثرت ادراک میکند نه به طريق حسابدانان زيرا آن طريقی پنداری و اين علمی مشهود و محقق است. ابن عربی معتقد است فعاليت خيال هميشه در همبستگی با صورتهای محسوس روی میدهد زيرا خيال, تنها آن چه را دارای صورت محسوس يا مرکب از اجزای محسوس است و توسط قوهی مصوره ترکيب میشود نگه میدارد و از اين رهگذر, صورتی را به دست میدهد که در حس اصلا دارای وجودی نيست اما برای بيننده محسوس است. ابن عربی در نظريهی عرفانی خويش از عوالم خيال به منزلهی طرق معرفه الله نام میبرد.