پژوهشي تحليلي در امكان نظريه پردازي در اقتصاد اسلامي است در 2 بخش و مباحث فرعي فراوان. در بخش اول ضمن تعريف گزاره، معيارهاي اعتبار تئوريها از منظرها مختلف تحليل شده و ويژگي مشترك نظريههاي علوم اجتماعي و تفاوت آن با علوم طبيعي در نسبت با موضوع و خاستگاه اقتصاد اسلامي بررسي شده است. نويسنده به دليل تأثيرپذيري نظريههاي علوم انساني از اعتبار جوانب اين مبحث را بحث نموده است. بخش دوم به مباحث روش شناختي اختصاص دارد و در آن روشهاي نظريهپردازي در اقتصاد اسلامي تبيين شده است. در اين ميان نظريه اثباتگرايي، ابطالپذيري، روششناسي فريدمن نقد و ارزيابي شده است.