نويسنده در اين كتاب با طرح نظريهي "علل شكلپذيري"، نگرشي نوين را در ارتباط با مسالهي تكامل موجودات و قوانين فيزيولوژيك مطرح مينمايد. بر طبق اين فرضيه، ساختارها منطبق با شيوهاي كه وجود دارند سازمان پذيرفتهاند چرا كه ساختارهايي مشابه نيز به همين شيوه در گذشته سازمان يافتهاند. اين نظريه مبتني بر عمل تكرار شكلها و الگوها در سازماندهي سازوارهها است به اعتقاد نگارنده: "از اين فرضيه ميتوان پيشگوييهاي آزمونپذير بيشماري استنباط كرد كه به طور قابل توجهي با پيشگوييهاي نظريهي مكانيستي سنتي تفاوت دارند. تنها يك مثال بسنده خواهد بود: اگر حيواني مثلا يك موش بياموزد الگوي رفتاري جديدي را انجام دهد، براي تمامي موشهاي مشابه بعدي پرورش يافتهي تحت شرايط مشابه نمودار خواهد شد و آموختن سريع الگوي رفتاري مشابه، به وجود خواهد آمد. هر چه تعداد موشهايي كه انجام كار را ميآموزند بيشتر شود، سهولت بيشتري در يادگيري آن عمل، براي موشهاي مشابه بعدي به وجود خواهد آمد. بدين معني كه مثلا اگر هزاران موش از آزمايشگاهي در لندن بياموزند كه وظيفهي جديدي را انجام دهند، موشهاي مشابه در سراسر جهان، با سرعت بيشتري انجام همان كار مشابه را خواهند آموخت. اگر سرعت آموختن موشها در آزمايشگاهي ديگر مثلا در نيويورك قبل و بعد از تحت تعليم قراردادن موشها در لندن اندازه گرفته شده باشد، موشهايي كه در مرتبهي دوم آزمايش شدهاند، سرعت آموختنشان بيش از موشهايي كه در مرتبهي نخست مورد آزمايش قرار گرفتهاند، خواهد بود. تاثيرات رفتاري بدون وجود هرگونه ارتباط و اتصال شناخته شدهي فيزيكي ميان دو آزمايشگاه شكل خواهد گرفت".