كتاب حاضر حاوي يادداشتهاي عليخان قاجار (ظهيرالدوله)، از دوران حكومت در همدان طي سالهاي 1324 و 1325 هـ ق است كه به ترتيب زماني و به صورت روزانه (هرچند روز يكبار) به رشتهي تحرير درآمده است. اين يادداشتها به ويژه از آنرو كه در يكي از حساسترين برهههاي تاريخ ايران، يعني همزمان با پيروزي انقلاب مشروطه، تشكيل مجلس شوراي ملي، سلطنت محمدعليشاه و استبداد صغير نوشته شده حاوي اطلاعات ارزشمندي است. گفتني است بخش عمده و مهم يادداشتها را ماجراي شورش سالارالدوله ـ برادر سلطان جديد، محمدعلي شاه ـ در نواحي غربي كشور تشكيل ميدهد. با توحه به اين كه ظهيرالدوله با اين شورش ارتباط مستقيم داشت و براي فرونشاندن آن به نهاوند عزيمت كرد و پس از رويارويي با اردوي سالارالدوله، ادامهي ماجرا را در كرمانشاه پيگيري كرد تا سرانجام، سالارالدوله را دستگير و روانهي تهران نمود. اين يادداشتها كه بيشتر آنها با متن تلگرافها و مكاتبات همراه هستند، اهميت ويژه دارند. در اين يادداشتها علاوه بر گزارشهاي مكرر از اوضاع تهران و رويدادهاي مربوط به مشروطه در شهرهاي مهم مانند تبريز، همچنين به تناسب اتفاقات روزانه، اطلاعات مختلفي در زمينهي زندگي روزمره و آداب و رسوم مردم عرضه شده است. پارهاي از مطالبي كه در خاطرات به آنها اشاره شده بدينقرار است: مدرسهي آمريكاييهاي همدان، خدمات عاملالمنفعهي مسيونرهاي آمريكايي مانند طبابت و آموزش، مدرسهي فخريهي مظفريه، ناامني راهها و دستگيري سارقان، مراسم عيد قربان، انتخابات در همدان براي مجلس شوراي ملي، قراولي و پليس شهر، مراسم عزاداري محرم، راهاندازي چاپخانه در همدان، وضعيت مقبرهي باباطاهر، مراسم شادماني شب ولادت پيامبر (ص)، نخستوزيري امينالسلطان، تكاپوهاي سالارالدوله در مخالفت با محمدعلي شاه، اردوكشي ظهيرالدوله به نهاوند براي مقابله با سالارالدوله، آشفتگي اوضاع نهاوند بر اثر جنگ با سالارالدوله، عزيمت به كرمانشاه و پايان غايلهي سالارالدوله. گفتني است ظهيرالدوله پسر محمدقليخان، در سال 1281 در جمالآباد شميران به دنيا آمد. در نوجواني به تشكيلات ديواني وارد شد و بعدها در مقام وزير دربار ناصرالدينشاه با دختر او (ملكهي ايران) ازدواج كرد. هنگامي كه از جانب شاه ماموريت يافته بود ضمن مراوده با صفيعليشاه، گزارش اعمال او را به شاه بدهد، تحت تاثير جاذبه و كشش روحاني وي، شيفتهي او شد و به مسلك ياران صفي و فقرا درآمد و چنان جايگاهي يافت كه صفيعليشاه او را به جانشيني خود برگزيد. در روزگار ناصرالدين شاه، مظفرالدين شاه، محمدعلي شاه و احمد شاه قاجار در ايالات مازندران، گيلان، همدان، كرمانشاهان و تهران مقام حكومت يافت. در عهد محمدعلي شاه چون مشروطه خواه به حساب ميآمد، خانهاش در تهران به توپ بسته شد و اموالش به غارت رفت. او همچنين سفرهاي زيادي به ممالك اروپايي و آسيايي نمود و صاحب آثار و تاليفات بود، شعر ميسرود و لقب طريقتياش "مصباح الولايه" بود. وي در سال 1339 درگذشت و در امامزاده قاسم به خاك سپرده شد. در پايان عكسهايي از او چاپ شده است.