مجموعهي حاضر، حاوي مقالاتي است از نگارنده در زمينهي "ارتباطات از منظر گفتمانشناسي انتقادي" كه با اين عناوين به چاپ رسيده است: "ارتباطات از منظر گفتمانشناسي انتقادي"، "پژوهشي در ميزان صراحت يا پوشيدگي پيام در گزيدهي سرمقالههاي روزنامههاي ايران: رابطهاي بين ساختارهاي گفتمانمدار و ساختارهاي زيربنايي فكري ـ اجتماعي"، "بازنمايي كارگزاران اجتماعي در منازعات فلسطين و اسراييل از طريق ساختارهاي گفتمانمدار جامعهشناختي ـ معنايي"، "نگاهي به جايگاه علم زبانشناسي در ايران"، "كاربرد زبانشناسي در تهيه و تنظيم خبر"، "نظري بر برخي مشكلات معادلگزيني و نگارش نوشتههاي زبانشناسي در فارسي: طرح مساله و راهحلهاي احتمالي"، "تحليل و نقدي كلي بر كتابهاي درسي زبان انگليسي قبل از دانشگاه در ايران" و "تاثير فرهنگ اسلامي بر امثال فارسي". براي نمونه، نگارنده در مقالهي نخست بر آن است تا نشان دهد چگونه بايد ارتباط موثر بين افراد برقرار كرد. به زعم وي: "ارتباط فرآيندي است كه ضمن آن شنونده از نيت گوينده برداشتي ميكند. طرفين ارتباط ذخاير ذهني متفاوت دارند؛ از طرفي همهي گويندگان در بيان مافي الضمير خود به درجات مختلف قاصر هستند و در عين حال، شنوندگان از گفتهها يا نوشتهها با توجه به سوابق تجربي و اجتماعي خود برداشتهاي متفاوتي خواهند داشت. هرچه تفاوت در نيت گوينده و برداشت شنونده كمتر باشد ارتباط موثرتر است. در ارتباط زباني دوسويه، به طور طبيعي مهارتهاي اكتسابي چهارگانهي زباني، گوش دادن، سخن گفتن، خواندن و نوشتن مدخليت دارند. تربيت فراگيران زبان در زمينهي مهارتهاي چهارگانه بايد به نحوي باشد كه هرچه بيشتر بتواند فاصلهي نيت گوينده و برداشت شنونده را كمتر كند". او همچنين در مقاله، راهبردهايي را در خصوص تحقق اين اهداف عرضه كرده است.