اين مجموعهي مصور، گردآوري خاطراتي است تاريخي از "تقي دانشور" (اعلم السلطان) ـ نوازندهي ويولون و نديم چهار پادشاه قاجار ـ كه ذيل برخي از اين عناوين به نگارش درآمده است: "شيخ الملوك ميرزا شاهزادهي سادهلوح"، "مرگ بر زرافه، مرده باد سيبزميني"، "باران رحمت الهي در اصفهان"، "نوكر جوان مسيو ريشارد معلم دارالفنون"، "زنان عقدي و صيغهاي ناصرالدين شاه"، "داستان شغالالملك و سيد بوراني"، "ظلالسلطان و ربودن عروس از حجلهگاه"، "من فارسي نه لازم"، "وزير عدليهي ناصرالدين شاه"، و "يك صبحانهي تاريخي كه ايران را نجات داد". براي نمونه در خاطرهي اخير، نگارنده از عدم تمايل احمد شاه قاجار به صفآرايي ايران در مقابل عثماني و آلمان به هنگام جنگ جهاني اول اشاره ميكند. در اين خاطره يكي از اطرافيان شاه با نام "شاهزاده افسر" با ورود سفراي دولت عثماني و آلماني خطاب به شاه ميگويد: "اگر اين مذاكرات موجب تحكيم بيطرفي ايران باشد، بايد آن را به عنوان يك صبحانهي تاريخي بپذيريم. اگر به خواست خدا اين حدس ما درست باشد، صبحانهاي خيلي گرانبها و عزيز است".