كتاب حاضر ترجمهاي است از نوشتهي "الكس كالينيكوس (1950)" استاد علوم سياسي دانشگاه يورك. در مقدمه ميخوانيم: "كالينوس بررسي خود را از روشنگري ميآغازد، سپس به مونتيكو، آدام اسميت و روشنگران اسكاتلندي، هگل، ماركس، توكويل، مستر، گوبينو، داروين، اسپنسر، كائوتسكي، نيچه، دوركم، وبر، زيمل، فرويد، لوكاچ، گرامشي، هايدگر، كينز، هايك، پارمونر، مكتب فرانكفورت، لوي استروس، آلتوسر، فوكو، هابرماس و بورديو ميپردازد و سرانجام نيز در فصل پاياني، وضع كنوني نظريهي اجتماعي از جمله تحليل "مدرنيتهي متاخر" اولريش بك و آنتوني گيدنز را به بررسي ميگيرد... نويسنده در فصل پاياني كتاب ميگويد هم از ظهور مدرنيته سه گزينه در برابر انسان مدرن قرار ميگيرد: پذيرش آگاهانهي مدرنيته و لوازم آن (خواه بي قيد و شرط و خواه با شرط و شروط)، نفي و انكار بنيادي آن و كوشش همه سويه براي دگرگوني و بازسازي انقلابي آن مطابق نيازهاي انسان مدرن، عقل محور و برابري خواه. امتياز بزرگ كتاب در اين است كه گذشته از باز تفسير مدرنيته، مدرنيسم و مدرنيزاسيون توانسته است چنان كه بايد و شايد اين سه گزينهي اساسي را بشكافد و هر يك از انديشهوران مورد بحث را در چارچوب اين مدل و به تناسب دوري يا نزديكي اين متفكران به اين گزينهها مورد وارسي قرار دهد".