جلد نخست اين كتاب كه با ويرايش جديد به چاپ رسيده متضمن چهار مبحث است: اسطورهي خاستگاه و سرنوشت، جامعهشناسي توصيفي افلاطون، برنامهي سياسي افلاطون، و زمينهي حملهي افلاطون. نويسنده در اين اثر گرفتاريها و دشواريهاي جامعهي بسته را شناسايي و بررسي ميكند. وي انديشهي توتاليتر را از باستانيترين روزگار بازميجويد و به اين پرسشها پاسخ ميدهد: چه علتهايي جامعهي بسته را به وجود آورده و پيامدهايش كدامند؟، چگونه اين معلولها دگرباره، تكتك يا پيوسته به يكديگر، علتهايي نو پديد ميآورند و سپس همهي آنها، تنيده در علتهاي پيشين راه ميافتند تا الگوي ماهوي توتاليتاريسم را پايا گردانند و زندگي ما آدمها را هرچه بيشتر دوزخي؟ بر اين اساس، نويسنده ميكوشد تا برخي موانع رهيافت عقلاني به مسائل بازسازي اجتماعي را شناسايي كند. وي همچنين به سنجش آن دست از فلسفههاي اجتماعي ميپردازد كه به باور او كينهورزي فراگسترده با امكانهاي اصلاح دموكراتيك را پديد آوردهاند. نيرومندترين اين فلسفهها از نظر او فلسفهاي است به نام تاريخباوري (هيستوريسم).