نگارنده در مقدمهي اين كتاب، تعريفي از شخصيتشناسي به دست ميدهد. به تصريح وي: "شخصيتشناسي را ميتوان به نوعي يك اصطلاح دربردارنده به حساب آورد كه فوت و فنهاي گوناگون تحليل شخصيت بر پايهي مشاهده را شامل ميشود. جمجمهشناسي، قيافهشناسي، تحليل دست، عنبيهشناسي و نظامهاي ديگر درون قلمرو شخصيتشناسي قرار ميگيرند". وي در ادامه تاريخچهاي از شخصيتشناسي، عملكرد و كاربرد آن را بازگو كرده و سپس به طرح مطالبي در خصوص شخصيتشناسي به همراه تصاوير و نمودارهايي چند ميپردازد. براي نمونه در بخشي از كتاب آمده است: "ابروهايي كه صاف به هم رسيدهاند، بيشتر واقعبينانه، عملگرايانه و علمي دانسته ميشوند؛ در حالي كه ابروهاي كماني نشاندهندهي حساسيتپذيري، دلرحمي، همدردي و بيانگري هستند. ممكن است نشانهي استعداد دراماتيك، قصهگويي و فروشندگي باشند و در مردمان دراماتيك، مذهبي و اجتماعي ديده ميشوند".