اين كتاب با هدف عرضهي اجمالي نظريات و تئوريهاي مطرح در حوزهي آموزش و پرورش تطبيقي در دو بخش تدوين يافته است: در بخش نخست، به مباحث نوين اين رشته و در بخش دوم به پارهاي از تئوريهاي معروف در آموزش و پرورش تطبيقي اشاره ميشود. به زعم نگارنده آموزش و پرورش تطبيقي به منزلهي يك علم بايد داراي ويژگيهايي باشد كه از آن جمله است: 1- از اوضاع جهان ارايه دهد 2- آگاهي از نقش آيندهسازان داشته باشد 3- توانايي مقايسهسازي داشته باشد و 4- بتواند يك تحليل تربيتي عرضه كند. همچنين وي پس از ذكر نظريات مختلف، به اين نكته اشاره ميكند كه دربارهي نظامهاي آموزشي موجود، ما حداقل با سه مساًلهي سياسي در سرتاسر جهان روبهرو هستيم: 1- عدم دسترسي جمعيت انبوهي از جهان فقير به آموزش و پرورش 2- شك و تريدي در خصوص نقش آموزش و پرورش در اقتصاد ملي 3- عدم تحقق يادگيري واقعي و تاكيد افراطي بر آزمونها و تستهاي ارزشيابي تحصيلي. وي در ادامه به رسالت آموزش و پرورش تطبيقي در هزارهي جديد اشاده ميكند. بدين ترتيب كه آموزش و پرورش تطبيقي بايد در عصر جديد بتواند با طرح سؤالات جديد، بينش و بصيرت جديدي را پيش روي خوانندگان خود قرار دهد.