نگارنده در پژوهش حاضر به بررسي ويژگيهاي جنگ تلويزيوني و مزاياي آن نسبت به ساير اشكال برنامهسازي كودك پرداخته و نكاتي كاربردي و عملي را براي ساخت جنگ تلويزيوني براي گروههاي مختلف سني كودكان مطرح ميسازد. وي معتقد است كه كودكان در گروههاي مختلف سني، خصوصيات و شرايط جسمي، روحي و عاطفي خاصي دارند و بر همين اساس، درك متفاوتي از نظامهاي تصويري دارند. براي ساخت برنامهها از جمله جنگ تلويزيوني به خصوص با رويكرد آموزشي بايد ابتدا خصوصيات و مقتضيات روانشناختي كودك مخاطب را شناخت و سپس بر اساس آن، مناسبتترين شيوههاي تصويري را عرضه كرد. او پس از بررسي موضوع نتايجي از اين قبيل را به دست ميدهد: تصوير، بهترين نظام ارتباط نمادين براي آموزش كودكان است. بر اساس يافتههاي پژوهش، 41 درصد كودكان، خواستهاند از راه كارتون و فيلم، موضوع آموزشي به آنها آموخته شود؛ موضوع آموزشي جنگهاي تلويزيوني ميتواند مسائل مختلفي را دربرگيرد. از حوزهي مسائل علمي گرفته تا شاخههاي مختلف دانش و علوم، مسائل تاريخي و حتي دروس مدرسهاي. بر اساس پژوهش صورت گرفته، كودكان (42درصد) بيشترين استقبال را از موضوعات هنري كردهاند و خواستهاند كه اين موضوعات در هر جنگ تلويزيوني آموزش داده شود؛ و از نتايج حاصل پژوهش حاضر مشخص گرديده كه دختران به ميزان قابل توجهي علاقهمندي بيشتري به برنامههاي تفريحي ـ آموزشي دارند و اين در حالي است كه پسران نسبت به دختران تمايل بيشتر به برنامههايي دارند كه صرفا جنبهي تفريحي و سرگرمكننده دارد. ميزان علاقه به برنامههاي آموشي صرف نيز در دختران بيشتر از پسران است. گفتني است، برنامههاي تركيبي با جنگ، ساختاري به شكل موزاييك دارند. يعني در اين برنامهها، از چندين شكل و ساختار برنامهاي نظير قطعات نمايشي، موسيقي، مصاحبه، گزارش، گرافيك و انيميشن در تلويزيون استفاده ميشود كه هرچند به لحاظ شكل عرضه و مدت زمان با هم متفاوتاند اما در نهايت، درون يك چارچوب قرار ميگيرند. جنگ نوعي برنامهي تركيبي است كه تمامي بخشهاي آن حول يك محور حركت ميكند و پيام برنامه در تمام بخشها به شكل منطقي، به نوعي تكرار ميشود.