كتاب حاضر مجموعهاي از جستارهاي گوناگون دربارهي نظريه و نقد ادبي جديد است كه با هدف نشان دادن تكثر آرا و تاكيد بر شالودهي دموكراتيك اين حوزه از علوم انساني به چاپ رسيده است. مباحث كتاب بدينقرار است: مرگ مولف در نظريههاي ادبي جديد، تباين و تنش در شعر "نشاني"، فراداستان: سبكي از داستاننويسي در عصر پسامدرن، ساختار يك رمان پسامدرن، ملاحظاتي دربارهي چشمانداز جهاني شدن ادبيات معاصر ايران، داستانك و توانمندي آن براي نقد فرهنگ، جايگاه مطالعات فرهنگي در رشتهي ادبيات، شيوههاي جديد نقد ادبي، بررسي يك آگهي تلويزيوني از منظر مطالعات فرهنگي، اسطورهشناسي و مطالعات فرهنگي، فرويد و نقد ادبي، نقد ادبي و دموكراسي، و بررسي مصداقهاي سرقت ادبي در كتاب نظريههاي نقد ادبي معاصر. به تصريح نگارنده: "نقد ادبي را نميتوان به سهولت تدريس كرد، زيرا مخاطبان ما هنوز به آن درجه از خودآگاهي فرهنگي و سياسي نرسيدهاند كه دموكراسي را به عنصري ساختاري در تفكر خود بدل كنند. انديشهي استبداد طلب، تكثر نظريههاي نقد ادبي را برنميتابد. ذهنيتي كه انديشيدن و استدلال كردن را فعاليتي تفويضپذير ميداند، هرگز نميتواند در حوزهاي خوش بدرخشد كه تفكر و اقامهي دليل از ملزومات اجتنابناپذير آن هستند. نقد ادبي مستلزم باور داشتن دموكراسي و منوط به درك اين موضوع است كه به منظور قرائت يك متن، گفتمانهايي مختلف و گهگاه متضاد را ميتوان دخيل يا كارآمد دانست".