نگارنده در اين كتاب پس از معرفي محيط سياسي و اجتماعي عصر حافظ، از رسالت شاعر در اين عصر ياد كرده، سپس حافظ را شاعري هنرمند و ملي ميخواند كه مشخصات عرفان او را بازگو ميكند. همچنين از تفاوتهاي عرفان حافظ با ديگر مكاتب عرفاني و فلسفي زمان خود سخن ميراند. به تصريح وي: "رندي حافظ، آميزه و سنتزي است از متعارضان و متناقضاني چون پرواي دنيا و آخرت، جاذبهي ستيز عقل و عشق، طريقت و شريعت، سكر و صحو، نام و ننگ، يقين و شك و سرانجام زهد و زنديقه و عرفان تكروانه و عشق جسورانه".