اين رمان تاريخي، تلاشي است براي به دست دادن روانشناسي جامعهي روسيه. در آغاز داستان، قتل وزير كشور روسيه با نام آقاي "پ" اتفاق ميافتد. او كه د راه خدمت به سلطنت، با كوششي خستگي ناپذير، بسياري از افراد را به زندان، تبعيد و يا به پاي چوبه دار ميفرستاده سرانجام هنگامي كه سوار بر سورتمهاي بوده، بر اثر انفجار بمب كشته ميشود. بعدها در گفت و گويي كه بين "رازموف" و "ويكتورهالوين"- از دانشجوسان همكلاي در رشتهي فلسفه- صورت ميگيرد، هالدين خود را قاتل آقاي "پ" معرفي ميكند. او خطاب به دوستش ميگويد كه "لو مردخطرناكي بود با عزمي جزم. اگر كارش سه سال ديگر ادامه مييافت، بردگي ما به مدت پنجاه سال ديگر تمديد ميشد.
سپس ...
نويسنده درباره اين اثر ميگويد:
سهمناكترين انديشه ين است كه همهي اين مردم، محصول شرايط استثنايي نيستند. بلكه محصول شرايط عمومياند- متشكل از عاديت مكان و زمان و نژاد آنها. سبعيت و بلاهت حكومتي خودكامه كه همهي موازين قانون را رد ميكند و در واقع پايهي كار خود را بر هرج و مرج كامل اخلاقي ميگذارد- واكنشي سبعانهتر و احمقانهتر از انقلابيگري كلا آرمان گرايانهاي برنميانگيزد كه تباه سازي را در نخستين وسيلهي در استرس ميجويد."