پژوهش حاضر به بررسي ابعاد گوناگون انتفاضهي مردم فلسطين، با استناد به گزارشهاي روزنامههاي عربي زبان اسرائيلي اختصاص يافته است. به تصريح نگارنده: "در فرهنگ سياسي امروز، انتفاضه به نبرد نابرابر فلسطينيان با نيروهاي مسلح رژيم صهيونيستي گفته ميشود كه با اتكال به خداوند متعال و عزم و ارادهي پولادين خويش و با دستان خالي و پرتاب سنگ، ماشين جنگي رژيم صهيونيستي را زمينگير كرده است. مرحلهي نخست انتفاضه در سال 1987 ميلادي از غزه سر برآورد و مرحلهي دوم آن كه موسوم به "انتفاضهي مسجد الاقصي" است در سال 2000 ميلادي آغاز شد". بر اين اساس صهيونيستها و به تبع آنان، رسانههاي غربي، مقاومت را تروريسم ميخوانند و عمليات شهادتطلبانه را خودكشي مينامند. براي اين رژيم (به زعم خود) قضيهي فلسطين تبديل شده است به: كاستن رنج ملت فلسطين، پايان بخشيدن به خشونت و به تعبير ديگر تروريسم، متوقف ساختن عمليات انتحاري، نشستن بر سر ميز مذاكره، و چشمپوشي فلسطينيان از حق بازگشت به سرزمين خويش به منظور حفظ جانشان. برخي از مباحث كتاب، عبارت است از: اعتدال و افراط در يهوديان اسرائيلي، گريز از خدمت سربازي، مهاجرت صنفي، خشم جهاني، جنگآزاري بخش فلسطين، فرجام اسرائيل، و توهم نفوذ يهود.