نگارنده كه خود از افسران ارتش رهاييبخش ايتاليا بوده و در جنگ عليه فاشيسم شركت كرده، در اين اثر ـ كه نخستين كتاب ضد هيتلري در اروپاست ـ تصريح ميكند: "هرچند قصدم از نوشتن اين كتاب، نشان دادن شيوههاي براندازي و نگهداري دولت نوين يعني مضمون كتاب شهريار ماكياولي است، اما تكنيك كودتا تقليدي از شهريار نيست، به ويژه تقليدي نوين يعني ناماكياوليايي از شهريار ـ شايد در برخورد اول، چنين بنمايد كه تاريخ سياسي ده سال گذشتهي اروپا چيزي به جز سرگذشت پيمان ورساي، اجراي اين پيمان، پيامدهاي اقتصادي جنگ و داستان تلاش دولتها براي حفظ صلح در اروپا نيست. حال آن كه تاريخ، تاريخ كارزار ميان مدافعان اصل آزادي دموكراسي، يعني مدافعان دولت پارلماني و دشمنان آن است. رويكردهاي حزبها نيز به جز جنبههاي سياسي اين كارزار نيست. اگر بخوهيم بسياري از رويدادهاي سالهاي اخير و تحول اوضاع داخلي بسياري از كشورهاي اروپا را بفهميم، تنها چاره اين است كه اين رويكردها را از اين ديدگاه بسنجيم. در بيشتر كشورها، در جوار حزبهايي كه خود را مدافع دولت پارلماني ميدانند و مدعي سياست تعادل داخلي و ليبراليسم و دموكراسياند (منظور انواع حزبهاي محافظهكار است از ليبرال راست گرفته تا سوسياليست چپ)، حزبهايي نيز وجود دارند كه براي مسالهي دولت، راههاي انقلابي ميجويند: حزبهاي راست و چپ افراطي يا به بيان ديگر، پيروان كاتيلينا يعني فاشيست و كمونيستها. كاتيليناييهاي راست از بينظمي ميترسند و دولت را به ضعف و بيكفايتي و عدم احساس مسئوليت متهم ميكنند و از لزوم سازماندهي محكم دولت و كنترل شديد تمامي زندگي سياسي و اجتماعي و اقتصادي، طرفداري ميكنند. دولت بر ايشان بت است. بتپرستاند و عاشق دولت مطلق، تنها ضامن نظم و آزادي و تنها سد در برابر كمونيسم را دولتي متمركز، مقتدر، ضد ليبرال و ضد دموكراتيك ميدانند. هدف كاتيليناييهاي چپ نيز جنگ انداختن به دولت براي استقرار ديكتاتوري كارگران و دهقانان است. به قول لنين: در آنجا كه آزادي هست، دولت نيست". نمونهي موسوليني و هم نمونهي لنين، تاثير بسزايي بر جلوهها و چند و چون بسط كارزار ميان كاتيليناييهاي راست و چپ از يك سو مدافعان دولت ليبرال و دموكراتيك از ديگر سو گذاشتهاند. تاكتيك فاشيستها بيگمان خاص خودشان و از تاكتيك كمونيستها جداست. ناگفته پيداست كه مسالهي وجود تكنيك نويني براي كودتا و قاعدههاي اساسي آن تا كنون نه براي دولتها مطرح بوده است و نه براي كاتيلينياييها. تاكتيك دولتها براي مقابله با تاكتيك انقلابي كاتيليناييها در اتخاذ تدبيرهاي پليسي خلاصه ميشود. همين نكته از بياطلاعي حتي از ابتداييترين اصول هنر قبضهي قدرت از يك سو و دفاع از دولت نوين از ديگر سو خبر ميدهد. اين بياطلاعي خطرناك است. براي نمايش خطر اين جهل از رويدادها نمونه آوردهام. اين رويدادها در فصل انقلاب، اتفاق افتادند فصلي كه در فوريه 1917 در روسيه آغاز شد و ظاهرا هنوز كه هنوز است در اروپا ادامه دارد".